آن روزها

آن روزها

یاد روزهای دیرین، مطالب، خاطرات و شعرهای خودمونی
آن روزها

آن روزها

یاد روزهای دیرین، مطالب، خاطرات و شعرهای خودمونی

الهی به مستان میخانه ت

الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات
به مستان افتاده در پای خم
به رندان پیمانه پیمای خم
که خاکم گل از آب انگور کن
هوسهای من آتش طور کن
الهی به آنان که در تو گمند
نهان از دل و دیده مردمند
به یمخانه وحدتم راه ده
دل زنده و جان آگاه ده
مئی ده که چون ریزمش در سبو
برآرد سبو از دل آواز هو
مئی معنی افروز و صورت گداز
همه گشته معجون ناز ونیاز
پریشان دماغیم ساقی کجاست
شرابی زشب مانده باقی کجاست
مئی کو مرا وا رهاند زمن
زآئین کیفیت ما ومن
دماغم زمیخانه بوئی شنید
حذرکن که دیوانه هوئی شنید
مغنی نوای طرب ساز کن
دلم تنگ شد مطرب آواز کن
به میخانه آی و صفا را ببین
ببین خویش را و خدا را ببین
به رندان سرمست آزاده دل
که هرگز نرفتند جز راه دل
تو در حلقه می پرستان در آی
که چیزی نبینی به غیر از خدای
بزن هر چه هواهیم پا به سر
سر مست از پا ندارد خبر

الهی به جان خراباتیان
کز این محنت هستیم وارهان

رضی الدین آرتیمانی (متولد 1037 ه.ق ) ( از کتاب بر سچاده شعر به اهتمام سید مرتضی مستجاب الدعواتی (مستجابی))

نظرات 1 + ارسال نظر
:) پنج‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 23:50

الهی به جان خراباتیان
کز این محنت هستیم وارهان
منظورش این نیست که ارزوی مرگ داره.منظورش چیز دیگه است
زندگی بزرگترین نعمت خداست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد